بار ديگر طرحي براي صلح
جلیل سازگارنژاد
به بهانه رويداد اخير حافظيه شيراز و بازداشت مديركل ميراث فرهنگي و گردشگري استان فارس و بانوي فرهيخته، مدير شايسته حافظيه سركار خانم زهره ادهمي بر آن شدم كه يك بار ديگر اقدام به باز نشر يادداشتي كنم كه مردادماه سال ۱۴۰۱ و قبل از وقوع فاجعه غمانگيز خانم مهسا اميني و حوادث خسارتبار پس از آن چاپ و نشر شده بود اقدام کنم. در آن يادداشت به روشني وقوع حوادث ناگوار ناشي از روشهاي ناكارآمد و تجربه شده برخورد با موضوع حجاب را پيشبيني و شيوههاي نامناسب برخورد با آن را يادآور و نسبت به اجراي آنها هشدار داده بودم كه اگر كوچكترين توجهي به مطالب مندرج در آن يادداشت كوتاه و دلسوزانه كه برگرفته از تجربه سالها تلاش و كار در حوزه فرهنگي بوده، ميشد امروز شاهد حوادث ناگوارتري مانند محروميت از خدمات اجتماعي، بستن مراكز كسب و كار و دستگيري و بازداشت مديراني كه هيچ نقشي در بروز و پيدايش چنين رفتارهايي نداشته و ندارند، نبوديم. اينك يك بار ديگر يادداشت فوق را منتشر ميكنم و تاكيد ميکنم كه به جاي روشهاي تخريبي بايد با مردم از در صلح و دوستي و با توسل به روشهاي اقناعي از طريق اعتمادسازي حكومت و دولت با ملت در آمد و مسوولان و مجريان طرح حجاب و عفاف مطمئن باشند با اين روشهاي منسوخ نه تنها موفق به كنترل اين رويداد اجتماعي نخواهند بود بلكه به شكاف اجتماعي و وحدت ملي بيش از پيش دامن خواهند زد. اين ره كه تو ميروي به ناكجاآباد است، كاش همان گونه كه به درستي تصميم گرفتهايد روابط خود با برخي از كشورهاي همسايه و منطقه را بازسازي كنيد و روند صلح و دوستي را پيش بگيريد، همين روش را در عرصه ملي با مردم و جوانان پرشور و شعور به ويژه بانوان و دختران سرزمين خود به كار ميبستيد تا ثمره آشتي با مردم را مشاهده كنيد و پنجره دوستي را بگشاييد.
خردادماه ۱۴۰۲
و اينك باز نشر يادداشت مرداد ماه ۱۴۰۱ طرحي براي صلح
زندهياد دكتر قيصر امينپور در قطعه كوتاهي، طرحي براي صلح را اين گونه ميسرايد:
شهيدي كه بر خاك ميخفت/ سر انگشت در خون خود ميزد و مينوشت: / دو سه حرف بر سنگ: / «به اميد پيروزي واقعي/ نه در جنگ / كه بر جنگ!»
ايران عزيز و مردم شريف و نجيب ما اين روزها در گيرودار موضوع حجاب و عفاف و امر به معروف و نهي از منكر مسوولاني گرفتار آمدهاند كه تجارب ناموفق تاريخي و به ويژه ۴ دهه گذشته در روش ترويج و تمجيد ارزشهاي پسنديده و نكوهش رفتارهاي به ظاهر ناپسند دچار فراموشي شده و همچنان بر طبل روشهاي وهن آميز و خشونتبار ميكوبند. اما فارغ از اينكه موضوع حجاب امري است اعتقادي يا اخلاقي كه بين فقها و صاحبنظران و انديشمندان و علمای ديني در مصداق و ضرورت ترويج يا مبارزه با آن اختلاف نظر هست يا خير و همچنين اينكه در ضرورت امر به معروف و نهي از منكر، مراتب زمان، مكان، روش، آمر و ناهي واجد چه شرايطي باشند. روش طرح موضوع و شيوه مواجهه با آن بيش از اصل موضوع واجد و حائز اهميت است زيرا:
1- آنچه نگارنده به خاطر دارد از نيمه دوم دهه 60 تاكنون چندين نوبت موضوع حجاب و عفاف در سطح ملي با گستره تبليغاتي فراوان و با صرف هزينههاي هنگفت مطرح شده - و هر بار روشهاي گوناگوني كه البته عمدتا با چاشني تندروي و خشونت همراه بوده - آزموده شده است. بدون ترديد محصول روشهاي تند و خشونتبار كه در گذشته و امروز اعمال ميشود تحقق بخشيدن به دو يا چند قطبي كردن جامعه، گسترش دامنه خشونت به دشمني و سوق دادن آن به جنگ تمام عيار پنهان و آشكار اجتماعي است كه نه تنها كوچكترين دستاورد مثبتي براي طراحان و مجريان حجاب در بر نداشته و نخواهد داشت بلكه بذر نفرت و دشمني و خشونت را در نهاد پاك مردان و زناني ميكارد كه در عمق ضميرشان به آموزههاي ديني (به عنوان پايدارترين عنصر در فرهنگ ملي) و ملك و ملت وطن عشق ميورزند و ميوه تلخ اين نهال برآمده از خشونت، از هم گسستگي وحدت ملي و دينگريزي مفرط خواهد بود. نكته ظريف و رنجآور ديگري كه در اين روش ناصواب به چشم ميآيد و موجب ناكارآمدي بيشتر اين روش ميشود سردمداراني كساني است كه خود با اظهارات عاري از حقيقت ثابت شده و آشكار كه به مراتب از بدترين گناهان در پيشگاه الهي است. مصداق اين بيت صائب تبريزي هستند كه:
از واعظ نامتعظي پند شنيدن/ چون قبله نما ساختن اهل فرنگ است
و در نهايت از آنجا كه اين روش با هيچ يك از آموزههاي ديني سازگار نيست بنابراين ميتوان چنين ارزيابي كرد آنچه امروز تحت عنوان مبارزه با بدحجابي مطرح است كمترين سهم را در دغدغههاي ديني دارد زيرا اين روش مواجهه با موضوع حجاب بيش از هر امر ديگري انسان و كرامت انساني به عنوان برترين آفريده خلقت، هدف قرار داده و انسان و انسانيت مورد ظلم و ستم واقع شده است.
2- اما از جنبههاي ايجابي طرح موضوع حجاب و عفاف و امر به معروف و نهي از منكر اين پرسشها مطرح است كه طراحان و مجريان چند آثار فاخر فرهنگي و هنري را در اين خصوص عرضه كردهاند چقدر با زنان و مردان مخاطب در كشور به گفت و شنود نشستهاند چه ميزان براي شنيدن افكار و باورها و دغدغههاي آنان گوش فرا دادهاند. چه بستري براي بحث آزاد در اين زمينه را فراهم ساختهاند، كدام چهرههاي عالم و عامل و موجهي از سوي حاكميت با مردم در اين باب سخن گفته و سخن مردم را شنيده است. كدام باران رحمت و بذر محبتي كاشتهاند كه اينك در انتظار ثمره شيرين آن هستند، چقدر در كنار مردم و با مردم نشست و برخاست كرده و صميمانه با آنها رفتار كردهاند، چقدر آموزشهاي تربيتي - اجتماعي و خردمندانه را در مراكز علمي و فرهنگي و آموزشي بهكار گرفتهاند كه امروز طلبكارانه پاسخ آن را مطالبه ميكنند.
3- اما بر فرض محال از طريق روشهاي خشونتآميز با محدودسازي كاركنان دولت (كه البته آثار نامطلوب روحي و رواني آن در ارايه خدمت به مردم موثر خواهد بود)، ممنوعيت ارايه خدمات به اين دسته از مردم، بستن مراكز كسب و كار و...، توهين، بدزباني، بستن و زدن و... موفق شديد؟ چه فتحي كرديد، كدام قلب را به سوي خود جذب كرديد؟ اگر مبارزه شما در قالب يك جنگ تجلي يافته و در آن پيروز شديد، مطمئن باشيد كه براساس قانون نانوشته جنگ، طرف شكست خورده هميشه در دشمني با شما باقي خواهد ماند تا روز مناسب براي انتقام. اما اگر بر جنگ و خشونت پيروز شديد محصول آن صلح پايدار است كه همه در آن احساس امنيت و آرامش ميكنند و آتش انتقام هيچگاه شعله نخواهد كشيد زيرا در پيروزي بر جنگ اساساً جنگي صورت نميگيرد بلكه روشهاي عقلاني و خردمندانه، اخلاق و صلح و دوستي را به ارمغان ميآورد و همه به منافع خود ميرسند و باز هم به قول زندهياد دكتر قيصر امين پور در طرحي ديگر برا ي صلح سرود: شهيدي كه بر خاك ميخفت/ چنين در دلش گفت: «اگر فتح اين است / كه دشمن شكست، / چرا همچنان دشمني هست؟»
پيامدهاي دشمني و گسترش روشهاي خشونتبار كه براي حذف يك منكر به كار گرفته ميشود، متاسفانه چند منكر جديد مانند ريا و نفاق و... را به ارمغان ميآورد بياييد به جاي تهديد و ارعاب و درشتگویي و دادن نسبتهاي ناروا به مردم توسط برخي از مديران اجرايي و استانداران و ائمه جمعه (كه عمدتا خلاف شرع و قانون است) كه بايد نقش پدري در جذب جوانان را در دستور كار خود قرار بدهند و بسان شهيد والامقام سردار سليماني، دختران و پسران اين سرزمين را فرزندان و برادران و خواهران خود بدانند. پاشيدن بذر محبت و گشودن پنجرههاي دوستي و صلح و صفا و به رسميت شناختن حق و حقوق مردم را نيز تجربه كنيد تا آثار مطلوب آن را نيز بيش از پيش مشاهده كنيد و سرانجام به قول مشاور معنوي ملت ايران حافظ بزرگ:
درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد/ نهال دشمني بركن كه رنج بيشمار آرد»